به گزارش مشرق، حجتالاسلام سیدحسن نصرالله ۳۱آگوست۱۹۶۰(۹ شهریور۱۳۳۹) در شهرک البازوریه از محلههای شرق صور در جنوب لبنان به دنیا آمد. مادرش، مهدیه صفیالدین و پدرش ،سیدعبدالکریم است که در زمان تولد سیدحسن، سبزی و میوه میفروخت. سیدحسن سومین دبیرکل حزبالله لبنان است و پس از شهادت حجتالاسلام سیدعباس موسوی بهدست نیروهای اسرائیلی در سال ۱۹۹۲(۲۷بهمن۱۳۷۰) به دبیرکلی حزبالله لبنان رسید. «محمدهادی نصرالله» فرزند بزرگ سیدحسن که بهتازگی ازدواج کرده بود در عملیاتی که در منطقه اقلیم التفاح از توابع منطقه جبلالرفیع انجام شد به همراه چند نفر دیگر از همرزمانش در سپتامبر سال۱۹۹۷(شهریور۱۳۷۶) در ۱۸سالگی به شهادت رسید.
به بهانه شصتودومین سالروز تولد این مبارز خستگیناپذیر، با «محمدعلی صمدی» پژوهشگر جبهه مقاومت و دفاعمقدس درباره ویژگیهای حکمرانی او و نسبتش با لبنان و جهان عرب به گفتوگو نشستیم.
محمدعلی صمدی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به دنیا آمد و هنوز دو دهه از عمرش نگذشته بود که با ادبیات دفاعمقدس آشنا شد و مسیر تحقیق و پژوهش در سیره شهدا و تاریخ جنگ تحمیلی را در پیش گرفت. او در کسوت روزنامهنگاری، نمایندگی یکی از خبرگزاریهای مطرح ایران در لبنان را برعهده گرفت و سالها درباره حزبالله لبنان و جریان مقاومت، مطالعه و تحقیق کرد. او اینک یکی از مسئولان رسانه ملی است که در راستای تخصصش در حوزه دفاعمقدس هشت ساله و جبهه مقاومت، فعالیت میکند.
چرا سیدحسن را بهخوبی نمیشناسیم؟
بخشی از عدم شناخت ایرانیان از حجتالاسلام سیدحسن نصرالله این است که ایرانیها، عربی را بهخوبی بلد نیستند. کلا ایرانیها به یادگیری زبان دوم حتی انگلیسی و فرانسه هم علاقه زیادی نشان نمیدهند و مقاومت سنتی در اینباره وجود دارد؛ در حالیکه در کشورهای اطراف، خیلیها دو زبانهاند. سیدحسن فارسی را بلد است و بطور سلیس صحبت میکند اما اصرار دارد که تعاملش با جهان اسلام به زبان عربی باشد و ایرانیها چون با این موضوع مشکل دارند، یک مانع زمینهای است که نمیگذارد سیدحسن را بهخوبی بشناسیم.
درکمان از مقاومت در لبنان چقدر است؟
تبلیغات غیرحرفهای از مقاومت در ایران و شناخت ایرانیها از موضوع مقاومت در جهان اسلام، خیلی ضعیف و کاریکاتوری است و خیلیها بستر را نمیشناسند. ابته این موضوع بعد از جنگ ۳۳روزه خیلی اصلاح شده و صحبتهای سیدحسن ترجمه شده اما بههر حال یک شخصیت خارجی است و همه ایرانیها کلا روی مراجعه به منابع خارجی بهصورت عمومی مشکل دارند. ما اگر شناخت دقیقی از جهان عرب داشته باشیم، تعاملمان با مقاومت هم تصحیح میشود. بخش عربزبان با معضل اول جهان اسلام یعنی اشغالگری رژیم صهیونیستی روبهروست و اگر ما به زبان عربی آشنا باشیم، فضا را بهتر میفهمیم. در ایران درک درستی از ماهیت برخورد با اشغالگران وجود ندارد. فهم داریم و با ذات اشغالگری و مبارزات ضداسلام آشناییم اما ادراک لازم وجود ندارد. وجود این ادراک کمک میکند کسانی که سعی دارند بدنه مردم ایران را از جریان مقاومت جدا کنند، کمتر موفق شوند. دیدهاید که وقتی میخواهند ذهن ایرانیها را خراب کنند، زحمت زیادی نمیکشند، عکس زنی بیحجاب با پرچم حزبالله یا یک نیروی مقاومت در خودرویی گرانقیمت را در لبنان منتشر میکنند و به همین سادگی میتوانند ایرانیها را تحت تأثیر قرار بدهند.
جولیا پطروس مسیحی؛ عاشق مقاومت
شیعیان در لبنان همه چیزشان، مقاومت اسلامی و حزبالله است. حتی بین مسیحیان مارکسیست و چپ که اعتقاد مذهبی هم ندارند، افرادی هستند که مقاومت را درک میکنند و محصول مقاومت را کف دستش میبینند و میدانند که مقاومت بهنفع همه شئون زندگیشان است. اینها نگاه جهانی دارند و نمیتوانند سید حسن را انکار کنند، بلکه برخی موارد روابطشان به عشق هم میرسد. مثلا خواننده مسیحیای که در ایران هم خیلی شناخته شده است به نام خانم جولیا پطروس، عاشق مقاومت است. جامعه مسیحی در لبنان، کمترین آسیب را از اشغالگری اسرائیل دیدهاند اما اینگونه دست به انتخاب میزنند. گاهی حتی برخی از جامعه مسیحی با اسرائیلیها متحد هم بودند. برای ما اشغالگری فقط به این معنی است که کسی سلاح بالای سرمان بگیرد و ما را از خانهمان بیرون کند در حالی که همهاش این نیست و باید اشغالگری را عمیقتر درک کنیم.
سبک حکمرانی امام موسی صدر
برخی از مسیحیها ادراک کاملی از تعارض امت عرب با موضوع اشغالگری دارند که متاسفانه ما چنین درکی را نداریم. جامعه شیعی در لبنان الگوی امام موسی صدر را در نظر دارد و سیدحسن نصرالله هم دقیقا این الگو را پیاده میکند. جنبشی سیاسی به نام امل داریم که امام موسی صدر، نشانه آن است و الان هم متحد حزبالله است اما مقاومت لبنان هم پنهان نمیکند که از مدل امام موسی در لبنان الگوبرداری میکند. سبک حکمرانی امام موسی صدر متناسب با جامعه لبنان شکل گرفت. ایشان به درک کاملی از این جامعه و مشکلات قومی و قبیلهای این کشور رسید و متناسب با آن یک مدل تعریف کرد که بسیار موفق بود. در زمان امام موسی، حتی دشمنانش هم مقهور بودند و نمیتوانستند با آن مقابله کنند. در آن زمان، رقبایش قدرت نظامی بالایی داشتند در حالی که جریان امام موسی فقط چند صد چریک داشتند که دکتر چمران آنها را آموزش داده بود. آخرش هم آنها نتوانستند امام موسی را حذف کنند و دیوانهای مثل قذافی این کار را کرد.
تجربه تلخ ترور سیدعباس موسوی
اسرائیلیها نمیخواهند سیدحسن نصرالله را حذف کنند. البته اسرائیل نشان داده از واکنشهای مقطعی نمیترسد اما یک نگرانی جدی وجود دارد. آنها از حذف سیدعباس موسوی تجربه بدی دارند. شهید کردن عباس موسوی یک تصمیم آنی بود چون حزبالله در آن زمان، قدرت زیادی هم نداشت اما تصور نمیکردند این وضعیت بشود. در خاطرات سیاستمدارانشان هست که نوشتهاند اگر میدانستیم با حذف آقای موسوی، عنصری مثل سیدحسن را جایگزینش میکردند، این کار را نمیکردیم! اگر موسوی بود، شاید اینقدر صریح با ما مبارزه نمیکرد ... سیدحسن چند جنگ خانمانبرانداز با اسرائیلیها داشت که آنها را زمینگیر کرد. من معتقدم توان نظامی و امنیتی حذف سیدحسن را ندارند اما بیشتر از هر چیزی میترسند که تبعات این کار، قابل مهار نباشد. آنها خیلی از جنگ و موشکهای حزبالله نگران نیستند اما میترسند نفر بعدی که میآید چه کسی باشد. اسرائیلیها روی تنوع سلایق سیاسی رهبران لبنان خیلی حساب میکنند و این محاسباتی است که ما کمتر به آن دقت میکنیم.
توان ترور سیدحسن را ندارند
در جنگ خودمان، رزمندگان یکی از یگانهای عراقی را محاصره میکنند و به شهید حسن باقری میگویند ما میتوانیم کل یگان و فرمانده لشکرشان را بزنیم یا اسیر کنیم. شهید باقری با هوشمندی میگوید: این فرمانده را نکشید، چون میتوانیم او و تصمیماتش را بهطور نامحسوس حدس بزنیم اما اگر کشته شود معلوم نیست فرمانده بعدی چه وضعیتی برای ما ایجاد کند. این تصمیم فقط از یک آدم نابغه برمیآید. این هوشمندی را اسرائیلیها هم دارند و به نفعشان نیست سیدحسن را شهید کنند اما باز هم تأکید میکنم اگر بخواهند هم قدرت نظامی و اطلاعاتیاش را ندارند. سیدحسن بهراحتی در لبنان پنهان میشود. اسرائیلیها حتی توان نداشتند عماد مغنیه را در ضاحیه ترور کنند. وقتی توانستند این کار را بکنند که حاجعماد به سوریه رفت و مدل امنیتیاش را مخدوش کرد و توانستند او را به شهادت برسانند. مدل حاجعماد این بود که دو شب متوالی در یک محل نمیخوابید اما اولین باری بود که ششماه در یکمحل مستقر شد و توانستند شهیدش کنند.
شاگرد وفادار رهبر انقلاب
سبک حکمرانی کلان سیدحسن نصرالله از امامخمینی و امام موسیصدر الگوبرداری شده اما بهشدت از حضرت آقا تقلید میکند؛ چون شناخت قدیمی با ایشان دارد و شاگرد به تمام معنای رهبر انقلاب است. لبنانیها سرسختی و غرور منحصربهفردی در منطقه دارند؛ اصلا خودشان را عرب نمیدانند و کلاس و شعور خودشان را بالاتر از بقیه کشورهای عربزبان عنوان میکنند. قومی هستند که میگویند الفبا را ما اختراع کردیم و بازرگانی در دنیا ابداع ماست و حقیقتا سطح فرهنگیشان بالاست. سیدحسن نصرالله به مدل حکمرانی برای چنین مردمی رسید و موفقیتهای زیادی را کسب کرد. / روزنامه جامجم
*میثم رشیدی مهرآبادی